ثناثنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

فندق مامانی

بهار ۹۵

سلام دختر مامان بیش از یک ساله که به وبلاگت سر نزدم یهو یادم افتاد آخه میدونی عزیزم سرم شلوغ بود صبحها کار خونه بعد ظهرها هم که میرفتم کلاس آرتیشگری.دختر خوشگلم مغازه گرفتم تا یک یا دوماه دیگه آرایشگامو باز میکنم.تو هم خیلی علاقه داری همش موهای منو درست میکنی میگی دارم خارشگری میکنم آخه به آرایشگاه میگی خارایشگاه.الان داشتم واست مینوشتم که از خواب پریدی شکمت درد میکرد پر خوری کرده بودی بالا آوردی بهت دارو دادم خوابیدی.بابایی هم خوابیده .خوابای خوب ببینین عزیزای من.بوس
30 فروردين 1395

بهار۹۴

سلام قشنگ مامان خیلی وقت بود به وبلاگت سر نزده بودم ببخش گلم وقت نمیکنم آخه تو اصلا نمیزاری گوشی یا لبتاب دستم باشه عزیزم.امروز جمعه بود با بابایی رفته بودیم بیرون اول رفتیم تو یکم سرسره بازی کردی بعد به زور سوار ماشینت کردیم رفتیم انزلی آخه نمیخواستی از سرسره دل بکنی.خلاصه روز خیلی خوبی بود .چهارشنبه هم با مامان جون رفتیم پارک اونجا هم کلی بازی کردی.به زور آوردمت خونه.بعدا که از کامپیوتر آن شدم عکساتو میزارم.الان دختر نازم پیشم خوابیده بابایی هم خوابیده.خوب بخوابین عزیزای من بووووس
29 فروردين 1394

روزهای زمستونی ثنا

سلام دختر قشنگم ببخش مامانی خیلی وقته سری به وبلاگت نزدم آخه تو وروجک نه میزاری من گوشی دست بگیرم نه لب تاب الانم هشت صبحع تو خوابیدی منم بلند شدم واسه بابایی چایی دم کنم.دیروز رفتیم تولد طناز جون .دخترم دو روز بود که تب داشتی دیروز هم فکر کنم بدنت درد میکرد شیطونی نکردی پیشم نشستی هفته بعد هم تولد آذین و فردایش تولد مائده هستس بعد که از لب تاب آن شدم عکسای قشنگت رو میزارم .خوب دیگه دختر نازم فعلا بای بای
23 بهمن 1393

بدون عنوان

سلام دختر گلم دیروز بلاخره بعد از چند ماه موفق شدم عکسساتو بزارم تو وبلاگت.بازم سر فرصت عکسهای بیشتری میزارم واست عزیز دلم تا وقتی بزرگ شدی سایتتو ببینی.امروز سه شنبه هست صبح بارون اومد ولی الان هوا بهتره الان چند روزه که بارون میباره.الان خیلی ناز گرفتی خوابیدی بابایی رفته مغازه منم الان میخوام بیام پیشت بخوابم.شاید غروب دوتایی با هم رفتیم بیرون.
11 آذر 1393